نظريه ناجابه جايي در ريسمان
نظريه ناجابه جايي در ريسمان
نظريه ناجابه جايي در ريسمان
نويسنده:فرشاد اشکبوس
با خنده اي که مثل هميشه بر لب داشت وارد آمفي تاتر دانشکده شريف شد. پيراهن و شلوار ساده اي بر تن داشت و با قدي بلند که نگاه ها را معطوف خود مي نمود و با قهقه اي گفت امروز روز بزرگداشت منه و خنده او و در پي آن حضار صدايش را شکست و پس از فروکش نمودن صداي حضار دوباره اين کلمات را بر لب راند. اين شخص که بزرگداشت خود را به راحتي به سخره مي گرفت دکتر فرهاد اردلان بود.
پس مي توان نتيجه گرفت نور در ميدان گرانش خم مي شود که اين خمش بسته به مقدار گرانش و در نتيجه جرم توليد کننده ميدان گرانش دارد. نور در فضا- زمان کوتاه ترين مسير(ژئودزيک) را مي پيمايد. بنابراين خميده شدن مسير نور توسط ميدان گرانش نتيجه مي دهد که جرم توليد کننده گرانش در واقع فضا- زمان را خم مي کند! در همان زمان خود اينشتين و دانشمندان ديگر با توجه به کار ماکسول حدس مي زدند نيروي واحدي در ابتداي جهان وجود داشته که پس از کم شدن دما به چهار نيروي الکترومغناطيس و جاذبه و ضعيف و قوي هسته اي شکسته شده است. نيروي جاذبه و الکترومغناطيس برد بلندي دارند اما دو نيروي ديگر برد کوتاه دارند. نيروي ضعيف هسته اي باعث واپاشي بتا مي گردد و نيروي قوي هسته اي نيرويي است که باعث مي شود مثلا دو پروتون در هسته اتم يکديگر را جذب کنند و اتم به علت نيروي دافعه بار همنام دو پروتون از هم نپاشد. مکانيک کوانتومي با توجه به اصل عدم قطعيت هايزنبرگ که مي گفت نمي توان اندازه حرکت خطي (P) و مکان(X) را ذاتا به طور دقيق اندازه گرفت با نسبيت عام اينشتين که پيش بيني ها را دقيق انجام مي داد در تقابل بود. برخي دانشمندان سعي کردند هندسه فضا- زمان را به گونه اي در نظر گيرند تا ديگر نيروها نيز در آن راه يافته و وحدت يابند. در واقع در1919 کالوتزاي روسي با پنج بعد به همين شکل سعي کرد توصيفي هندسي از الکترومغناطيس ارائه دهد. در 1924 کلاين سوئدي ثابت کرد که اين بعد اضافي متناظر با بعدي مکاني است. در نظريه کالوتزا و کلاين هر نقطه مادي در واقع يک حلقه در بعد پنجم فضا- زمان است. يک ذره (حتي اگر در يک فضاي معمولي ساکن باشد) همانند موشي که در چرخ گردونه قرار دارد، حول حلقه در حال حرکت خواهد بود، بنابراين آنچه که ما با عنوان بار الکتريکي مي شناسيم در واقع حرکت در بعد اضافي فضا است. مثلا اگر قانون سوم نيوتن را در امتداد بعد اضافي فضا در نظر بگيريم به قانون بقاي بار الکتريکي مي رسيم. امکان وجود ابعاد اضافي در نظريه ريسمان در فواصل بزرگ توسط ايکناتيوس آنتونيارين بررسي شد اما ابعاد با طول بزرگ ذراتي را به وجود مي آوردند که مشکل برانگيز بودند. به همين طريق با ابعاد بيشتر مي توان نيروهاي ديگر را نيز وحدت بخشيد اما بهاي آن جهاني11 بعدي است. از طرفي بي نهايتها سر بر مي آورند. يکي از نمونه اين بي نهايت ها ذره گراويتون(بوزون انتقال دهنده نيروي گرانش) است. اين ذره به هر حال انرژي دارد و در نتيجه جرم در حال حرکت دارد. بنابراين بايد ميان آن و گراويتون هاي ديگر جاذبه و در نتيجه گراويتون رفت وآمد کند و به همين صورت الي آخر... به اين ترتيب جهان بايد با سياه چاله هاي ميکروسکوپي خالکوبي شده باشد. فيزيکدان ها بعد از روش نوبهنجارش پذيري که روشي براي رفع برخي از اين بي نهايت ها است، اولين ذره بنيادي( سازنده ذرات بنيادي ديگر) را به جاي نقطه (صفر بعدي) به صورت يک ريسمان در طول يکي از ابعاد در نظر گرفتند و در نتيجه11 بعد تبديل به10 بعد شد. در نظريه ريسمان اگر به جاي نمودارهاي فاينمن معمولي(نوعي نمودار فضا- زمان) نمودارهاي ريسماني بگذاريم تا تکينگي ها از بين رود ديگر به فضا- زمان نيازي نيست بلکه فقط يک نظريه ميدان دو بعدي لازم است که انتشار ريسمان را توصيف کند و شايد مهم تراز آن فضا- زماني وجود ندارد مگر چيزي که مي توان از نظريه ميدان دو بعدي بيرون کشيد.
پنج نوع نظريه ريسمان به نام هاي نوع I وIIA وIIB وE8×E8 ناهمگو ن و(SO32 ) ناهمگون پديد آمد. تئوري ريسمان فضا- زمان را پيش بيني نمي کند اما مي گويد که معادلات اينشتين از فضا- زمان خميده در تکثير ريسمان ها اطاعت مي کند. در فيزيک معمولي صحبت از فضا- زمان و ميدان هاي کلاسيک موجود در آن است اما در نظريه ريسمان صحبت از يک نظريه ميدان کمکي است که شامل اطلاعات است. بيشتر نظريه هاي آشناي فيزيک يک يا چند پارامتر بدون بعد قابل تنظيم دارند( مثلا ثابت ساختار ريزa آلفا در الکتروديناميک کوانتومي) اما در نظريه ريسمان- يعني در هريک از نظريه هاي شناخته شده ريسمان- هيچ پارامتر بدون بعد قابل تنظيمي وجود ندارد! در عوض ميداني وجود دارد به نام ديلاتون که مقدار چشم داشتي آن ثابت ساختار ريز را تقريبا با رابطه معکوس نمايي تعيين مي کند. در وضعيت هايي نظريه ريسمان را خوب مي فهميم که ديلاتون بزرگ است و فاصله ها بزرگ و به آن حوزه جفتش ضعيف گوييم. در جفتش ضعيف پنج نظريه ريسمان ده بعدي فضا- زمان همه با هم متفاوتند اما در جفتش قوي(مربوط به بعضي فاصله هاي کوچک) رفتار اين نظريه ها تحت تاثير شبکه در هم تافته اي از دوگاني ها است که نظريه هاي مختلف را به هم مربوط مي کنند. نظريه هاي ريسمان ويک نظريه ابرگرانش يازده بعدي صور گوناگوني از نظريه اي به نامM شمرده مي شوند. براي فهم اين دوگاني ها درجات آزادي جديدي را در نظريه ريسمان به کار گرفتند. از جملهD شامه ها که در آن به جاي ريسمان مثلا از سطوح دو بعدي يا بيشتر استفاده مي شود که دو سر ريسمان روي آن هستند. معلوم شده است که مشکلاتي در وجود بيش از چهار بعد فضا- زمان نيز وجود دارد. قوانين عکس مجذور در بيشتر از چهار بعد فضا- زمان صادق نيستند وتنها در چهار بعد فضا-زمان است که الکترون داراي يک ضد ذره متناظر به نام پوزيترون است. توضيح چپگرد بودن نوترينوها هم در سه يا پنج بعد مقدور نيست. بنابراين به نظر مي رسد که چهار بعد بهترين گزينه است. پس بقيه ابعاد کجا هستند؟ چرا ما4 بعد را مي بينيم در حالي که نظريه ابرريسمان نشان مي دهد که 10 بعد فضا – زمان وجود دارد؟ به خاطر بوجود نيامدن مشکل فيزيکدانان ابعاد اضافي فضايي را در يک خمينه فشرده به اندازه 10به توان 33- سانتي متر در هم پيچيده اند. به طور مثال موجوداتي دو بعدي را که روي سطح استوانه اي به شعاع خيلي کوچک تر از اين موجودات در نظر بگيريد. در اين صورت موجودات مورد نظر متوجه نمي شوند که روي يک خمينه دو بعدي هستند. از آنجا که حرکت زاويه اي و بالطبع تکانه زاويه اي روي استوانه کوانتيده است، براي برانگيختن مدهاي چرخشي مقدار زيادي انرژي لازم است. اين چنين ابعاد اضافي مي توانند نيروهاي فيزيکي را در ابتداي مه بانگ و در ابتداي جهان متحد سازند. هنوز بحث هاي زيادي بر روي ابعاد اضافي فضا- زمان نظريهM (نظريه اي که سعي دارد ميان5 نظريه ريسمان و ابرگرانش11 بعدي آشتي ايجاد کند) وجود دارد. به طور مثال آقايان خرمي و منصوري و مهذب براي فضا ساختاري را تصور کرده اند که با بعد دلخواه که به تقريب خمينه اي باشد با بعد فراکتالي متغير.(براي اطلاع در مورد فراکتال ها و برنامه هاي رايانه اي مي توانيد به مراجع مراجعه کنيد) اين مدل تکينگي مهبانگ را رفع مي کند. آنها ابعادي را براي فضا- زمان پيشنهاد کرده اند که بعد فضا تابعي پيوسته از بعد زمان بوده و هر عدد حقيقي را مي تواند اختيار کند. يک صفحه دو بعدي کاغذ را در نظر بگيريد. بعد اين صفحه در صورتي که کاملا مچاله شده باشد5/ 2 است.(کاغذ کم ضخامت فرض شود) اگر کاغذ وامچاله شود بعد آن از 5/ 2 به2 برمي گردد. هنگامي که فضا منقبض است يعني مچاله است بعد آن بيشتر است و هنگامي که باز مي شود وامچاله مي گردد وبعد آن سه است! اگر در زمان به عقب رويم فضا مي توانست هر بعد عددي را اختيار کند. اين مدل تکينگي ندارد و مسئله افق مطرح نمي شود زيرا مبدا زمان وجود ندارد. ريسمان ها نوسان کرده و حرکت مي کنند و در هم مي لولند و نوسان مي نمايند و باز يا بسته هستند.
منبع:ماهنامه دانشمند- ش561
/ج
پس مي توان نتيجه گرفت نور در ميدان گرانش خم مي شود که اين خمش بسته به مقدار گرانش و در نتيجه جرم توليد کننده ميدان گرانش دارد. نور در فضا- زمان کوتاه ترين مسير(ژئودزيک) را مي پيمايد. بنابراين خميده شدن مسير نور توسط ميدان گرانش نتيجه مي دهد که جرم توليد کننده گرانش در واقع فضا- زمان را خم مي کند! در همان زمان خود اينشتين و دانشمندان ديگر با توجه به کار ماکسول حدس مي زدند نيروي واحدي در ابتداي جهان وجود داشته که پس از کم شدن دما به چهار نيروي الکترومغناطيس و جاذبه و ضعيف و قوي هسته اي شکسته شده است. نيروي جاذبه و الکترومغناطيس برد بلندي دارند اما دو نيروي ديگر برد کوتاه دارند. نيروي ضعيف هسته اي باعث واپاشي بتا مي گردد و نيروي قوي هسته اي نيرويي است که باعث مي شود مثلا دو پروتون در هسته اتم يکديگر را جذب کنند و اتم به علت نيروي دافعه بار همنام دو پروتون از هم نپاشد. مکانيک کوانتومي با توجه به اصل عدم قطعيت هايزنبرگ که مي گفت نمي توان اندازه حرکت خطي (P) و مکان(X) را ذاتا به طور دقيق اندازه گرفت با نسبيت عام اينشتين که پيش بيني ها را دقيق انجام مي داد در تقابل بود. برخي دانشمندان سعي کردند هندسه فضا- زمان را به گونه اي در نظر گيرند تا ديگر نيروها نيز در آن راه يافته و وحدت يابند. در واقع در1919 کالوتزاي روسي با پنج بعد به همين شکل سعي کرد توصيفي هندسي از الکترومغناطيس ارائه دهد. در 1924 کلاين سوئدي ثابت کرد که اين بعد اضافي متناظر با بعدي مکاني است. در نظريه کالوتزا و کلاين هر نقطه مادي در واقع يک حلقه در بعد پنجم فضا- زمان است. يک ذره (حتي اگر در يک فضاي معمولي ساکن باشد) همانند موشي که در چرخ گردونه قرار دارد، حول حلقه در حال حرکت خواهد بود، بنابراين آنچه که ما با عنوان بار الکتريکي مي شناسيم در واقع حرکت در بعد اضافي فضا است. مثلا اگر قانون سوم نيوتن را در امتداد بعد اضافي فضا در نظر بگيريم به قانون بقاي بار الکتريکي مي رسيم. امکان وجود ابعاد اضافي در نظريه ريسمان در فواصل بزرگ توسط ايکناتيوس آنتونيارين بررسي شد اما ابعاد با طول بزرگ ذراتي را به وجود مي آوردند که مشکل برانگيز بودند. به همين طريق با ابعاد بيشتر مي توان نيروهاي ديگر را نيز وحدت بخشيد اما بهاي آن جهاني11 بعدي است. از طرفي بي نهايتها سر بر مي آورند. يکي از نمونه اين بي نهايت ها ذره گراويتون(بوزون انتقال دهنده نيروي گرانش) است. اين ذره به هر حال انرژي دارد و در نتيجه جرم در حال حرکت دارد. بنابراين بايد ميان آن و گراويتون هاي ديگر جاذبه و در نتيجه گراويتون رفت وآمد کند و به همين صورت الي آخر... به اين ترتيب جهان بايد با سياه چاله هاي ميکروسکوپي خالکوبي شده باشد. فيزيکدان ها بعد از روش نوبهنجارش پذيري که روشي براي رفع برخي از اين بي نهايت ها است، اولين ذره بنيادي( سازنده ذرات بنيادي ديگر) را به جاي نقطه (صفر بعدي) به صورت يک ريسمان در طول يکي از ابعاد در نظر گرفتند و در نتيجه11 بعد تبديل به10 بعد شد. در نظريه ريسمان اگر به جاي نمودارهاي فاينمن معمولي(نوعي نمودار فضا- زمان) نمودارهاي ريسماني بگذاريم تا تکينگي ها از بين رود ديگر به فضا- زمان نيازي نيست بلکه فقط يک نظريه ميدان دو بعدي لازم است که انتشار ريسمان را توصيف کند و شايد مهم تراز آن فضا- زماني وجود ندارد مگر چيزي که مي توان از نظريه ميدان دو بعدي بيرون کشيد.
پنج نوع نظريه ريسمان به نام هاي نوع I وIIA وIIB وE8×E8 ناهمگو ن و(SO32 ) ناهمگون پديد آمد. تئوري ريسمان فضا- زمان را پيش بيني نمي کند اما مي گويد که معادلات اينشتين از فضا- زمان خميده در تکثير ريسمان ها اطاعت مي کند. در فيزيک معمولي صحبت از فضا- زمان و ميدان هاي کلاسيک موجود در آن است اما در نظريه ريسمان صحبت از يک نظريه ميدان کمکي است که شامل اطلاعات است. بيشتر نظريه هاي آشناي فيزيک يک يا چند پارامتر بدون بعد قابل تنظيم دارند( مثلا ثابت ساختار ريزa آلفا در الکتروديناميک کوانتومي) اما در نظريه ريسمان- يعني در هريک از نظريه هاي شناخته شده ريسمان- هيچ پارامتر بدون بعد قابل تنظيمي وجود ندارد! در عوض ميداني وجود دارد به نام ديلاتون که مقدار چشم داشتي آن ثابت ساختار ريز را تقريبا با رابطه معکوس نمايي تعيين مي کند. در وضعيت هايي نظريه ريسمان را خوب مي فهميم که ديلاتون بزرگ است و فاصله ها بزرگ و به آن حوزه جفتش ضعيف گوييم. در جفتش ضعيف پنج نظريه ريسمان ده بعدي فضا- زمان همه با هم متفاوتند اما در جفتش قوي(مربوط به بعضي فاصله هاي کوچک) رفتار اين نظريه ها تحت تاثير شبکه در هم تافته اي از دوگاني ها است که نظريه هاي مختلف را به هم مربوط مي کنند. نظريه هاي ريسمان ويک نظريه ابرگرانش يازده بعدي صور گوناگوني از نظريه اي به نامM شمرده مي شوند. براي فهم اين دوگاني ها درجات آزادي جديدي را در نظريه ريسمان به کار گرفتند. از جملهD شامه ها که در آن به جاي ريسمان مثلا از سطوح دو بعدي يا بيشتر استفاده مي شود که دو سر ريسمان روي آن هستند. معلوم شده است که مشکلاتي در وجود بيش از چهار بعد فضا- زمان نيز وجود دارد. قوانين عکس مجذور در بيشتر از چهار بعد فضا- زمان صادق نيستند وتنها در چهار بعد فضا-زمان است که الکترون داراي يک ضد ذره متناظر به نام پوزيترون است. توضيح چپگرد بودن نوترينوها هم در سه يا پنج بعد مقدور نيست. بنابراين به نظر مي رسد که چهار بعد بهترين گزينه است. پس بقيه ابعاد کجا هستند؟ چرا ما4 بعد را مي بينيم در حالي که نظريه ابرريسمان نشان مي دهد که 10 بعد فضا – زمان وجود دارد؟ به خاطر بوجود نيامدن مشکل فيزيکدانان ابعاد اضافي فضايي را در يک خمينه فشرده به اندازه 10به توان 33- سانتي متر در هم پيچيده اند. به طور مثال موجوداتي دو بعدي را که روي سطح استوانه اي به شعاع خيلي کوچک تر از اين موجودات در نظر بگيريد. در اين صورت موجودات مورد نظر متوجه نمي شوند که روي يک خمينه دو بعدي هستند. از آنجا که حرکت زاويه اي و بالطبع تکانه زاويه اي روي استوانه کوانتيده است، براي برانگيختن مدهاي چرخشي مقدار زيادي انرژي لازم است. اين چنين ابعاد اضافي مي توانند نيروهاي فيزيکي را در ابتداي مه بانگ و در ابتداي جهان متحد سازند. هنوز بحث هاي زيادي بر روي ابعاد اضافي فضا- زمان نظريهM (نظريه اي که سعي دارد ميان5 نظريه ريسمان و ابرگرانش11 بعدي آشتي ايجاد کند) وجود دارد. به طور مثال آقايان خرمي و منصوري و مهذب براي فضا ساختاري را تصور کرده اند که با بعد دلخواه که به تقريب خمينه اي باشد با بعد فراکتالي متغير.(براي اطلاع در مورد فراکتال ها و برنامه هاي رايانه اي مي توانيد به مراجع مراجعه کنيد) اين مدل تکينگي مهبانگ را رفع مي کند. آنها ابعادي را براي فضا- زمان پيشنهاد کرده اند که بعد فضا تابعي پيوسته از بعد زمان بوده و هر عدد حقيقي را مي تواند اختيار کند. يک صفحه دو بعدي کاغذ را در نظر بگيريد. بعد اين صفحه در صورتي که کاملا مچاله شده باشد5/ 2 است.(کاغذ کم ضخامت فرض شود) اگر کاغذ وامچاله شود بعد آن از 5/ 2 به2 برمي گردد. هنگامي که فضا منقبض است يعني مچاله است بعد آن بيشتر است و هنگامي که باز مي شود وامچاله مي گردد وبعد آن سه است! اگر در زمان به عقب رويم فضا مي توانست هر بعد عددي را اختيار کند. اين مدل تکينگي ندارد و مسئله افق مطرح نمي شود زيرا مبدا زمان وجود ندارد. ريسمان ها نوسان کرده و حرکت مي کنند و در هم مي لولند و نوسان مي نمايند و باز يا بسته هستند.
منبع:ماهنامه دانشمند- ش561
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}